پیش از تحریر: تا حالا شده بعد از یک مدت زیاد ورزش نکردن، یک دفعه برید کوهنوردی؟! دیدید بعدش چطور عضلههای بدن میبنده و درد میگیره؟! این مخ مبارک هم همینطوره! یک مدت که ورزش نکنه، بعدش که به کار بیافته، درد میگیره. ورزش مخ هم فکر کردن و مساله حل کردنه. البته مخاطب این حرفها خودم هستم ها! مخ درد گرفتم اینقد این مخ پروار بسته رو بعد از مدتها به کار گرفتم (سر همون امر خطیر «پ.ن»). دیدم حالا که خودم مخ درد شدم بیام سر شما رو هم به درد بیارم و یک محاوره شروع کنم. دوستان! یک کم بیشتر دقت کنید! جواب از همون اول داده شده بود! در تعریف قاعده الواحد گفته بودم از علت واحد به طور بیواسطه معلول واحد به دست میآید! این خودش کلید حل مساله بود. از خدا به عنوان یک علت واحد، تنها یک معلول صادر میشود که به عقل نخستین معروف است. از عقل نخستین هم به حکم واحد بودن، یک معلول حاصل میشود، اما در عرض آن یک معلول هم میتواند به واسطه عقل اول از خدا صادر شود و الی آخر تا برسیم به پایینترین مرتبه موجودات. به این ترتیب، قاعده الواحد نقض نمیشه و هر معلولی از علت واحد به دست آمده اما همه این معلولها و مخلوقات به طور باواسطه از همان علت نخستین –یعنی خدا- صادر شدهاند. یک مثال: یک دانه برای رشد و فعلیت پیدا کردن به آب باران و نور خورشید و باد احتیاج داره. علت قریب به فعلیت رسیدن آن دانه همین باد و باران و خورشید و خاک خواهند بود اما در عین حال همهی این علل هم با چند واسطه از خدا صادر شدهاند. همانطور که در قرآن هم آمده «و ارسلنا الریاح لواقح»... سرّ اینکه «بر سر هر سفره بنشستم خدا رزاق بود» همینه! «هوالاول و الآخر و الظاهر و الباطن» حق آن مصرع و این اسماء الهی را کسی اداء کرده که به درستی دربارهاش اندیشیده باشد و در عین دیدن سفرههای مختلف (که همان علتهای قریب مادی و صوری هستند) خدا را تنها رزاق هستی بیابد. بعد از تحریر: در بین جوابهایی که داده شد، آقای ص دقیقترین و بهترین محاوره رو برقرار کردند.